- حسن مطلق
- زیب یله زیبایی خدا که بی کرانه است و کاستی یا نیستی را در آن راه نیست
معنی حسن مطلق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی نشاط انگیز و مطبوع در بیت اول قصیده یا غزل که از حیث روانی، سلاست، استحکام و واضح بودن معنی موقوف به ذکر شعر ما بعد نباشد و بین دو مصراع نیز تناسب تام باشد برای مثال آمد بهار خرم و آورد خرّمی / وز فرّ نوبهار شد آراسته زمی (منوچهری - ۱۸۳) ، براعت مطلع

در ادبیات در فن بدیع طلب کردن چیزی از کسی با زبان شیرین و کلمات دلنشین که در مخاطب اثر کند و صورت الحاح و گدایی نداشته باشد، برای مثال شاها ادبی کن فلک بدخو را / گر چشم رسانید رخ نیکو را ی گر گوی خطا کرد به چوگانش زن / ور اسب خطا کرد به من بخش او را (امیرمعزی - ۶۹۱) ، براعه الطلب، ادب السؤال
براعه الطلب: زیبخواست خواستن به گونه ای که در آن نشانه ای از زشتی در یوزگی نباشد